بیت حزن. بیت احزان. کنایه از خانه یعقوب پس از آنکه یوسف از او جدا شد. (از آنندراج). خانه و حجرۀ یعقوب علیه السلام که در ایام مهاجرت یوسف علیه السلام در آن میماندند، مجازاً خانه هر عاشق مهجور را نامند. (غیاث). خانه غم. خانه ای که در آن اندوه و مصیبت باشد. خانه ای که در آن شادی و خوشی نباشد. (غیاث) : ای ز وصلت خانه ها دارالشفا وی ز هجرت سینه ها بیت الحزن. سعدی. بدین شکستۀ بیت الحزن که می آرد نشان یوسف دل از چه زنخدانش. حافظ. رجوع به بیت الاحزان شود
بیت حزن. بیت احزان. کنایه از خانه یعقوب پس از آنکه یوسف از او جدا شد. (از آنندراج). خانه و حجرۀ یعقوب علیه السلام که در ایام مهاجرت یوسف علیه السلام در آن میماندند، مجازاً خانه هر عاشق مهجور را نامند. (غیاث). خانه غم. خانه ای که در آن اندوه و مصیبت باشد. خانه ای که در آن شادی و خوشی نباشد. (غیاث) : ای ز وصلت خانه ها دارالشفا وی ز هجرت سینه ها بیت الحزن. سعدی. بدین شکستۀ بیت الحزن که می آرد نشان یوسف دل از چه زنخدانش. حافظ. رجوع به بیت الاحزان شود
کلبه سوک سوکخانه بیت الاحزان: ای وصلت خانه ها دار الاشفاخ وی هجرت بیتها بیت الحزن خ) (سعدی)، خانه یعقوب پدر یوسف (ع) : (بدین شکسته بین الحزن که می آرد نشان یوسف دل از چه زنخدانش ک) (حافظ)
کلبه سوک سوکخانه بیت الاحزان: ای وصلت خانه ها دار الاشفاخ وی هجرت بیتها بیت الحزن خ) (سعدی)، خانه یعقوب پدر یوسف (ع) : (بدین شکسته بین الحزن که می آرد نشان یوسف دل از چه زنخدانش ک) (حافظ)
بیت الحرام. بیت العتیق. بیت الله. خانه خدای: تا بوستان بسال بهشت ارم شود صحرا زعکس لاله چو بیت الحرم شود. منوچهری. تیغ دودستی زند بر عدوان خدای همچو پیمبر ز دست بر در بیت الحرم. منوچهری. او جدا کرد آن کسانی را سر از تن بی خلاف کز جفا بیحرمتی کردند در بیت الحرم. سنایی. نه کبوتر که امان یافت ز تیغ به ادب خاصۀ بیت الحرم است. خاقانی. رجوع به مادۀ قبل و رجوع به ذیل حج شود
بیت الحرام. بیت العتیق. بیت الله. خانه خدای: تا بوستان بسال بهشت ارم شود صحرا زعکس لاله چو بیت الحرم شود. منوچهری. تیغ دودستی زند بر عدوان خدای همچو پیمبر ز دست بر در بیت الحرم. منوچهری. او جدا کرد آن کسانی را سر از تن بی خلاف کز جفا بیحرمتی کردند در بیت الحرم. سنایی. نه کبوتر که امان یافت ز تیغ به ادب خاصۀ بیت الحرم است. خاقانی. رجوع به مادۀ قبل و رجوع به ذیل حج شود
بیت انتخابی و بهتر. (غیاث) (بهار عجم). کنایه از بیت منتخب و گزیده است. (آنندراج). شاه بیت. بیتی که در غزل از دیگر ابیات برتر و بهتر باشد: شعر حافظ همه بیت الغزل معرفتست آفرین برنفس دلکش و لفظ سخنش. حافظ. خالش میان ابرو الحق بجا فتاده بیت الغزل نشانی از انتخاب دارد. کلیم (از آنندراج). رجوع به بیت القصیده شود
بیت انتخابی و بهتر. (غیاث) (بهار عجم). کنایه از بیت منتخب و گزیده است. (آنندراج). شاه بیت. بیتی که در غزل از دیگر ابیات برتر و بهتر باشد: شعر حافظ همه بیت الغزل معرفتست آفرین برنفس دلکش و لفظ سخنش. حافظ. خالش میان ابرو الحق بجا فتاده بیت الغزل نشانی از انتخاب دارد. کلیم (از آنندراج). رجوع به بیت القصیده شود
اسم) هر محنتکده که درآن کسی تمقیم گردد وبنوحه و زاری پردازد سرای اندوهها اندوه سرای بیت الحزن، (اخ) خانه ای که یعقوب (ع) بنا کرده بود و تنها آنجا میرفت و روی بدیوار می نمود و بردروی یوسف گریه و زاری میکرد: (و آن کهف دلگیر را سه شبانه روز... بیت الاحزان خویش ساخت)
اسم) هر محنتکده که درآن کسی تمقیم گردد وبنوحه و زاری پردازد سرای اندوهها اندوه سرای بیت الحزن، (اخ) خانه ای که یعقوب (ع) بنا کرده بود و تنها آنجا میرفت و روی بدیوار می نمود و بردروی یوسف گریه و زاری میکرد: (و آن کهف دلگیر را سه شبانه روز... بیت الاحزان خویش ساخت)